جدول جو
جدول جو

معنی کال لار - جستجوی لغت در جدول جو

کال لار
دهی است از دهستان اشکنان بخش گاوبندی شهرستان لار واقع در 18 هزارگزی خاور گاوبندی و 6هزارگزی راه فرعی لار به اشکنان دامنه ای، گرمسیر مالاریایی است و 615 تن سکنه دارد، آب آن از چاه و باران تأمین میشود محصولات آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه های آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خال دار
تصویر خال دار
دارای خال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سال دار
تصویر سال دار
سالمند، سال دیده، پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالنجار
تصویر کالنجار
کلنجار، بحث، درگیری مثلاً دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود، پرداختن، ور رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مال دار
تصویر مال دار
متمول، ثروتمند، صاحب مال، صاحب چهارپا و ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالنجار
تصویر کالنجار
کار زار حرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وال وار
تصویر وال وار
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از نمد پوشیده شده. یا سپر کیل دار. سپری که از موی بز پوشیده باشند: بزر خشت بر سر سپر کیل دار گذشت و بدیگر سوا فکند خوار. توضیح کسره اضافت و صفی بمناسبت وزن شعر حذف شده (ایضا ح)
فرهنگ لغت هوشیار
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیجار
تصویر کالیجار
کار زار جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار دار
تصویر کار دار
انکه دارای کار شغلی است، عامل والی حاکم: (پس شداد بخلیفتان خویش نامه نوشت بجهان اندر هر کجا پادشاهی وی بود امیران و خلیفتان و کار داران و وکیلان و استواران وی بودند و آنچه بدین ماند) (تاریخ بلعمی)، وکیل مامور، سکه زننده سازنده پول، مامور سیاسی که در غیاب وزیر مختاریا سفیر کبیر موقتا. نمایندگی دولت خود را نزد دولت دیگری عهده دار میشود شارژدافر یا کار دان فلک. هفت سیاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار زار
تصویر کار زار
کار (جنگ) زار میدان جنگ، جنگ حرب محاربه مقاتله: (دگر گشت خواهد همی روزگار چه نیکوتر از مرگ در کارزار ک) (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتیلار
تصویر کاتیلار
فرانسوی کاتیلاک بنگرید به کاتیلاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
Freckled, Polkadotted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
tacheté, à pois
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از انواع زنبور درشت که به صورت انفرادی زیست کند
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بنای چوبی شبیه نپار که بر سقف آن علوفه انبارند و در
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
กระเต็มไปด้วยฝ้า , ลายจุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
na madoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
çilleri, benekli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
주근깨 있는 , 물방울 무늬의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
そばかすのある , 水玉模様
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
מנוקד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
तिलों वाला , धब्बेदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
bertahi, bercak-bercak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
sommersprossig, gepunktet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
met sproeten, met stippen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
con pecas, con lunares
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
lentigginoso, a pois
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
sardento, com bolinhas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
有雀斑的 , 有圆点的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
piegowaty, w groszki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
веснянкуватий , в горошок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
веснушчатый , в горошек
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
তিলযুক্ত , ডটেড
دیکشنری فارسی به بنگالی